نام :اصغر
نام خانوادگى :قاسمى
نام پدر :ماشااله
تاریختولد :01/01/1347
ش.ش :5330
محلصدورشناسنامه :دلیجان
تاریخ شهادت :03/11/65
نوع حادثه :حوادثمربوطبهجنگتحمیلى
شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگیرى مستقیم بادشمن-توسطدشمندرجبهه
وصیتنامه:
بسم ا.. الرحمن الرحیم
وصیتنامه شهید اصغر قاسمى فرزند ما شاء ا...
بنام خدا و با یاد خدا و با درود و سلام خدمت آقا امام زمان و نایب بر حقش امام خمینى و به امید پیروزى نهایى دلیر مردان عرصه پیکار که مى روند تا کاخ ستمگر را زیر و زبر کنند و به امید آن روزى که این کفر ستیزان به صحن و سراى ابا عبدا... الحسین برسند و به امید هر چه سریعتر نابودى این دشمنان اسلام و قرآن وصیتنامه خود را آغاز مى کنم.
من خیلى کوچکتر از آنهایى هستم که اگر خداوند شهادت را نصیب من حقیر کند شما را نصیحت کنم. جنگ و جهاد که رهبر عالى قدر امام امت که در بیاناتش مى فرمایند هر کس میتواند به جبهه برود و هر کس نمى تواند در پشت جبهه به اسلام ومسلمین دعا کند و من از امت شهید پرور شهرستان دلیجان مى خواهم که مانع رفتن فرزندانشان به جهاد در راه فى سبیل ا... نشوند زیرا که جهاد از اهم واجبات الهى است و به قول برادر شهید ابوالفضل صادقى که در قسمتى از وصیتنامه اش چنین نگاشته بود شما بدانید که فرزندانتان را که براى نماز تشویق مى کنید چرا براى جهاد تشویق نمى کنید زیرا نماز بدون جهاد هیچ فایده براى مسلمان ندارد ایران اسلامى براى دنیا نمى جنگد بلکه براى هدفى مى جنگد که آن هدف اسلام است.
اگر ما بخدا و به خاطر اسلام جان خود را فدا مى کینم امام حسین و یاران با وفایش جانشان را براى این اسلام و این امت فدا کردند و حتى بچه شیر خواره خود را فداى عزت و شرف کرد و ما باید درس را از امام حسین و یارانش بیاموزیم که در شب عاشورا فرمود هر کس در این دیار بماند شهید خواهد شد همه حسین را ترک کردند و بیش از 72 تن از یارانش باقى نماند در آن وقت که آیه اى راتلاوت کرد .
ما حسین را فراموش کرده بودیم ولى امروز هفت سال از جنگ سپرى مى شود ما اماممان را با جان و دل یارى کردیم و مى کنیم من از پدر ومادران مى خواهم که مانع رفتن فرزندانتان به جبهه نشوید زیرا که در روز قیامت امام حسین و یارانش ازما سوال خواهند کرد که چرا مرا یارى نکردى چرا به یاد من نبودى و مرا فراموش کردى.
مادرم اگر من لیاقت شهادت داشتم و شهید شدم از تو مى خواهم که براى من گریه نکنید زیرا منافقین در دل مى خندند. مادرم میدانم که از شهادت من غمگین خواهى شد ولى این را بدان که کسانى که در راه خدا شهید مى شوند مرده نیستند بلکه آنها زنده اند ونزد خدایشان روزى مى گیرند .
مادرم ، پدر خستگى ناپذیرم اگر شهادت در راه خدا و در راه اسلام نصیب من شد براى امام و شما امت شهید پرور افتخار بزرگى است . بهشتى مظلوم فرمود شما بسیجى ها هستید که جایتان در این دنیا نیست انسان یک روز بدنیا مى آید و روز دیگر هم از دنیا مى رود شما هم از رفتن من بسوى خداى متعال افتخار کنید چرا که افتخار شما براى شهادت من یک اجر بزرگیست در نزد خداى تعالى . اگر خداوند مرا براى شهادت انتخاب کرد وشهادت نصیبم شد از شما طلب مى خواهم که شما و همه مرا بیامرزند تا خداى متعال هم مرا به خود بیامرزد اگر من شهید شدم از شما مى خواهم که هرکس که هر چه بر من طلبى دارد به او بدهید حتى فرد یهودى .
خاطره ای از شهید:
مشخصات راوی خاطره
نام ونام خانوادگی:ماشاالله قاسمی نسبت با شهید:پدرشهید
نشانی محل سکونت:خ سرچشمه ک قاسمی تلفن: 08664222818
عنوان خاطره:
ایشان تقریباً 18 سال داشت که به شهادت رسید و دومرتبه به جبهه اعزام شد بار اول در جزیره مجنون بود و به علت ورود گردو غبار به چشمش به ؟؟؟برده شد تا صدا وا کردد و بعد به جبهه رفتند و در شلمچه به شهادت رسید تحصیلات ایشان دوم دبیرستان بود ایشان سیم پیچ بود ایشان بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.مادرش در بیمارستان بود که به شهادت رسید وبه خوابش می اید و من به بیمارستان رفتم که بیاورمش که گفت از بچه ها چه خبر گفتم هیچ گفت که من خواب دیدم شهید شده و با سختی او را به خانه اوردم که دیگر شب هفتش که شد دیگر اثری نگذاشتم بماند که خوابید وبلند شد و گریه کرد وگفت شما دروغ می گویی که شهید شده است
برای شادی روح شهید قاسمی بر محمد و آل محمد صلوات