.
.
.
.
.
وصیت نامه شهید:
بسم رب الشهداء و المستضعفین
اینجانب سرباز وظیفه محمد شریفی دارای شناسنامه شماره 8 متولد سال 1344 به این شرح وصیت می کنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لا تَخسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فِی سَبیلِ اللهِ اَموَاتاً بَل اَحیاءَ عِندَ رَبِّهِم یَرزَقونَ
می پندارید آنان که در راه خدا کشته می شوند مردگاننند بلکه آنان زنده می باشند و نزد پروردگارشان روزی می خورند. قرآن کریم
سلام و صلوات خداوند بر خاتم پیامبران و چهارده معصوم پاک و حضرت مهدی(عج) و نایب بر حق و بزرگوارش خمینی روح الله سلام و درود بر شهیدان بدرواحد تا شهیدان کربلا و تا آن شهیدی که این لحظه به درجه والای شهادت نائل میگردد سلام و درود بر علمای اسلام که براستی با قلم و مرگشان از خون شهادت با ارزشتر می باشد سلام براسیران و مفقودین و مجروحین و بر خانواده های صابر و مسلمان آنان و خانواده شهداء و همه کسانی که به هر نحوی ادامه دهنده راه شهداء هستند حمد و سپاس خداوندی را که نعمت بر انسانها تمام کرده تا آنها را آزمایش کند سپاس و ستایش خداوندی را که توفیق عبادت یعنی سربازی و خدمت به اسلام را نصیب من کرد همانگونه که همه مسلمانان می دانند در 1400 سال پیش در کربلا هنگامی که اسلام و کفر در نبرد بودند و احتیاج به خون و شهادت بود در روز عاشورا سرور و سالار شهیدان فریاد برآورد هل من ناصرا ینصرنی آیا کسی هست که مرا یاری کند در جواب او عده کثیری از دنیا پرستان و پول پرستان و مقدسین خشکی که همه چیزشان دنیایشان شده بود ندای او را رد کردند. اما آیا حسین و اصحابش سعادتمند شدند در دنیا و آخرت یا مخالفان او به نظر من همان اسلامی که بدن مطهر امام حسین(ع) برایش زیر ؟؟ اسبان رفت و اسلامی که هزاران هزار شهید و مجروح و مفقود الاثر تا بحال داشته است در خطر است و وظیفه همه مسلمانان است که از آن دفاع کنند اینجانب که لباس مقدس و افتخار آفرین سربازی را بر تن کرده ام آماده ام که تا آخرین نفس در راه رضای خدا و اسلام و قرآن بجنگم و می دانم هر چه خدا خواهد همانست و ما هم راضی هستیم به رضای تو ای خدای بزرگ و انشاءالله به جبهه اعزام می شود و با یاری گرفتن از امدادهای غیبی خداوندی و با کمک رزمندگان سلحشور این عفلقیها را نابودشان سازیم و عاقبت هم اگر توفیق یافتیم در کنار مرقد شش گوشه سرور و سالار شهیدان آنکس که شهادتت را برای ما آسان کرد و یا آنکه دفاع از اسلام و قرآن و حیثیت و شرف و آ زادی را آسان کرد عرض ادب کنیم انشاءالله و اما پیام من به امت مسلمان و همیشه در صحنه خاوه این است آنها که می توانند به جبهه ها بروند و آنان که نمی توانند باکمکهای خود اسلام و قرآن را یاری کنند امروز واجب است و لازم و فردا دیر خواهد بود. همراه با پشیمانی قدری به فکر آخرت باشیم آنجا که هیچ عملی جز عمل خیر و صالح بدرد انسان نخواهد خورد و باید توشه این راه پرفراز و نشیب و بی پایان را در دنیا زود گذر و پوچ و بی ارزش فراهم کنیم اکنون روی سخنم باشماست این پدر عزیز و مادر مهربانم اولاً از شما تشکر می کنم که مرا با زحمات زیاد بزرگ کرده تحویل جامعه دادید از جمله اینکه مرا ده سال به مدرسه فرستادید تا خود را شناختم ثانیا باید مرا ببخشید که نمی توانم زحمات شما را جبرن کنم من که لیاقت و ارزش شهادت را در خود نمی بینم اما لازم است بگویم که اگر روزی خداوند مرا لطفی بخشید و بر من منت نهاد و شهادت که برای ما نعمت است نصیبم کرد نمی گویم برای من گریه نکنید چرا که گریه کردن بر شهید گذشته از صواب و شرکت در حماسه اش از افتخارات اسلام عزیز محسوب می شود.
الگوهای انسانیت امامان و پیامبران ما هم بر شهیدان خود و برای شهیدان اسلام گریه می کردند اما من وصیت می کنم زیاد ناراحت نباشید چرا که من امانتی بیشتر نزد شما نیستم و شما نباید در امانت خیانت کنید و دنیا پوچ و بی ارزش است و محل آزمایش میعن کنید از آزمایشگاه الهی قبول بیرون آئید هر کس اشتباهی از من دیده مرا حلال کند و من هم همه را به خدا می بخشم حق اصول و فروغ دین را به جا آورید مثلاٌ نماز را در اول وقت بخوانید و به گفتار خداوند گوش دهید که خداوند با صابران است نه با دنیا پرستان و مردن هم که حق است پس چه بهتر که انسان مرگ یا شرافت یا برمردن در رختخواب ترجیح دهد و به گفته بهشتی قهرمان «بهشت را به بها دهند نه به بهانه» از برادرانم می خواهم که تا می توانند ادامه دهنده راهم باشند و از مادر و خواهرانم می خواهم که زینب وار استقامت داشته باشید و مرا در خاک وطن دفن کنید و از خانواده ام می خواهم شبهای جمعه بر سر قبرم بیایند و مرا کنند و فاتحه بخوانند در پایان به امید پیروزی جهان اسلام و بر کفر و الهاد مخصوص جمهوری اسلامی ایران بر حزب عقلقی عراق و استکبار جهانی و برافراشته شدن پرچم لا اله الا الله در تمام دنیا با ظهور آقا امام زمان(عج) و فتح کربلا و سلامتی برای امام بزرگوار و همچنین به امید دیدار در بهشت که خداوند به ما وعده کرد همه شما راه به خدای بزرگ می سپارم.
والسلام علی من اتیع الهدی بتاریخ 63/7/17 محمد شریفی
.
.
.
.
نام :محمد
نام خانوادگى :شریفى
نام پدر :سیفاله
تاریختولد :01/05/1344
ش.ش :8
محلصدورشناسنامه :محلات
تاریخ شهادت :30/09/63
نوع حادثه :حوادثمربوطبهجنگتحمیلى
شرح حادثه :حوادث ناشى ازدرگیرى مستقیم بادشمن-توسطدشمندرجبهه
بسم رب الشهداء و الصدیقین
ان الله اشترى من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه
براستى آنمومنانى که جان و مال خود را در راه خدا فدا کردند به آنها بهشت وعده فرموده
جنگ جنگ است و عزت و شرف ما در گروه همین جنگ ا ست (امام خمینى)
با درود و سلام بر امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام امت و با سلام بر تمامى رزمندگان اسلام که با عزم بى امانشان مى روند تا کاخ ظلم و ستم را ریشه کن سازند و زمینه ظهور حضرت مهدى (عج) را فراهم سازند پس چه خوب است که با خون ناچیز ما ظلم و ستم نابودشود و در جایى اباعبدالله الحسین (ع) فرمود اگر با کشتن من دین اسلام باقى مى ماند و فساد از جامعه برچیده مى شود پس اى شمشیرها مرا در یابید و اینکه اینجانب محمد شریفى در تاریخ 22/9/63 وصیتنامه خود را شروع مى کنم و در این وصیتنامه از ملت حزب الله مى خواهم که یکپارچگى و وحدت خود را از دست ندهند و پشت سر رهبر قدم بقدم پیش روند که اگر از جهاد در راه خدا باز ایستم لباس ذلت مى پوشیم وعده اى که از جهاد استقبال کنند.
خدا به ایشان عزت میدهد ، بدون شک آنها که حق مظلومان مى خورند و قانون خدا را زیرپا مى گذارند به رسوائى دنیا و عذاب آخرت گرفتار خواهند شد پس در این وصیتنامه از پدر و مادرم مى خواهم که اولا مرا حلال کنند که براى من زحمت زیاد کشیدند بخصوص مادرم که شیرش را به من حلال کند و از برادرانم و خواهرانم و از فامیلهاى دور و نزدیک و اهالى خاوه مى خواهم تمام حرفهاى امام را الگو و سرمشق زندگى قرار دهند و مسئله جنگ را فراموش نکنند که اسلام عزیز به گردن همگى ما حق دارد و باز از بستگانم مى خواهم که اگر من شهید شدم براى من گریه نکنند و به جاى گریه دعا به جان امام و رزمندگان کنند و صبر را پیشه خود کنند چرا که خدا با صابران است این که باید سلاحى که از دست شهیدان و همسنگرها به زمین مى افتد باید مجاهدى دیگر آن را بردارد و خط انبیا و راه حسین علیه السلام را ادامه دهد و از امت حزب الله مى خواهم همچون کوه مقاوم باشید و صبور.
در دعاهایتان امام عزیز و رزمندگان را دعا کنید امروز اسلام عزیز در خطر است و درخت اسلام تشنه و باید با خون جوانان اسلام آبیارى شود و ما از طرف خدا آمده ایم و به سوى او باز میگردیم در پایان باز هم از پدر و مادر و خواهر و برادرانم و بستگانم و اهالى خاوه میخواهم اگر چه نتوانستم از شما حلالیت بطلبم مرا عفو کنید اگر توفیق شامل حال ما شد همگى بدیدار سرور آزادگان خواهیم رفت و کنار قبر شش گوشه اش عرض ادب خواهیم کرد و اگر توفیق زیارتش را در دنیا نداشتم امیدوارم در دم آخر و روز قیامت ملاقاتش کنم دیگر سخنى براى شما امت حزب ا... ندارم ، فقط عمل در کردارتان و همراهى کردن اسلام عزیز.
و اى بر من بجاى فنا و فنا شدن در راه ، مکتبم را در خود فانى کنم.
الهم ارزقنا توفیق الشهاده فى سبیلک
والسلام علیکم و رحمت ا... و برکاته
محمد شریفى
22/9/63
.
.
.
.
خاطره ای از شهید:
خاطره ای از شهید محمد شریفی: نوشته شده از روی دفترچه شهید.
یک روز در ساعت 6 غروب هنگامی که من از سر پست آمده ام رفقای ما در سنگر نشسته بودند و از هر دری سخن می گفتند و به من گفتند کتری چای را روی چراغ بگذار من هم این کار را کردم چای آماده شد و قند و لیوان آوردیم که چای بخوریم ناگهان باران باریدن گرفت و بعد از 5 دقیقه آب باران بداخل سنگر استراحت ما نفوذ کرد و کم کم درحالی که هوا تاریک می شد سنگر را آب فرا گرفت و در اطراف ما ؟؟؟ سنگر کوچک که خود نیز 4 نفر را در خودر جای داده بود سنگری دیگری وجود نداشت و اساس ما بجز چند پتو و بلیز بقیه خیس شد و ما رفتیم به داخل سنگر دیگر برادران 9 نفر بودیم داخل سنگر تا چند ساعتی نشستیم و من آمدم داخل سنگر و در حالی که تاساق پایم را آب داشت و سرگروهبانان گفته بود باید جلو آب را بگیریم و موفق نشدند و همه لباسهایمان خیس شدند و چون منطقه بسیار حساس بود و نفوذ دشمن را امکان داشت من در زیر باران به سر پست رفتم و شب کاملاٌ تاریک بود و من 1/5 ساعت در زیر باران و تاریکی پست دادم و بعد خیس خیس لباسهایم را در آوردم و با وجود اینکه لباس خشک نداشتم در روی چراغ کمی لباسهایم را گرم کردم. بعد از 4 ساعت باران تمام شد و بچه ها که فقط یک دست لباس خشک برتن داشتند و فقط چند پتو و یک موکت خشک داشتیم موکت را زیر بدن خود انداختیم و چند نفر روی آن خوابیدند و چند نفر هم روی زیلوهای خیس شده خوابیدند و از شام هم خبری نبود چون که ماشینهای غذا هم چپ کرده بودند و نوبت پاس بعدی من که شد باران دیگر نمی بارید و هوا کمی روشن بود پاس من تمام شد و آمدم و خوابیدم و شب را در روی زمنی نمناک بسر بردیم صبح که شد تمام اساس سنگر را بیرون ریختیم که خشک شود و ساعت 10 چند نان و مقداری پنیر برای دسته ما آوردند و هر نفر دو لقمه نان با پنیر خوردیم و سنگر را هم با تعویض خاکش کمی خشک کردیم و منتظر بودیم که اساس خشک شود و بداخل سنگر بچینیم که ناگهان خمپاره 82 از دشمن آمد و زمینگیر شدیم اما متأسفانه 4 نفر از جمله خود من بطور سطحی مجروح شدیم و من باورم نمی شد زنده باشم سراسیمه همگی بداخل سنگر آمدیم و پس از اتمام کمکهای اولیه بوسیله آمبولانس ما را به بهداری بردند و آنجا هم بعد از باند پیچی و چند روز مداوا بعد ما را دوباره با خط مقدم فرستادند و ما همگی به ناراحتی روز را شب کردیم این کار خاطره کوچک از من بود که بطور خلاصه و تئوری نوشتم اما ای کاش می بودید و صحنه را از نزدیک می دیدید.
تواند و دیدنی من در شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن
خاطره نوشته شده از روی دفترچه شهیدمحمد شریفی
یکروز بعد از ظهر ساعت 4 بود که ما مشغول کارهایمان بودیم که ناگهان هواپیماهای عراقی که تعدادشان دو پروند بود در ارتفاعی از آسمان که دیده می شدند ظاهر شدند و چندین بمب به طرف دسته های گروهان ما پرتاب کردند در هر دسته یک بمب انداخته و این بمبها بقدری خطرناک بودند که عراق نیروهای خودش را به عقب کشیده بود و حتماً می خواسته بعد از انفجار بمب ها یا پاتک بزند یا برنامه دیگر اما از آنجا که امدادهای غیبی خداوند ما را یاری می کنند هیچ یک از بمبها عمل نکرده یکی از آنها هم در اطراف سنگر ما افتاد بود و این کی معجزه بسیار بزرگ است. اگر بمبها عمل کرده بودند اکثر نیروهای ما تلف می شدند. سنگر ما هم روی هوا پرتاب می شد البته شاید بعضی ها باور نکنند تا اندازه ای حق دارند چون تا این صحنه را نبینند باور نمی کنند خلاصه صبح که شد کارشناسان آمدند و گفتند خیلی نزدیک بوده بمبها منفجر شوند و اگر حتی یک ترکش هم می خوردند منفجر می شدند اتفاقاً آنشب از طرف عراق خمپاره ای نیامد و بمبهای بسیار سنگین را با کمک همدیگر روی ماشین گذاشتیم و بردند پشت جبهه. این یک خاطره فراموش نشدنی و معجزه بزرگی بود برای این بنده حقیر وسلام.
مشخصات راوی خاطره
نام و نام خانوادگی:شریفی نسبت با شهید:پدرشهید
نشانی محل سکونت:دلیجان روستا خاوه پایین تر از مسجد
در منطقه دهلران شهید شد سر ؟؟؟دیده بانی بامد مرخصی که زخمی شده بود در بین راه از بین شهید شد طی اره به ؟؟؟سر خورده با؟؟؟لباس ان را دفن کرده بودند فرمانده از ان تعریف می کردند مردم خاوه از ان تعریف می کردند که جوانی پاکی بود .17سالگی به جبهه رفت رفتار کردار بسیار عالی و مردم از ان تعریف می کردند در مقطع متوسطه تحصیل می کردند سومین فرد خانواده که درجه رفیع شهادت نائل امدند
با خداو با نماز و روزه به هرکس می رسد سلام می کرد و پدر از ان راضی بود
خاطره ای از پدر یک شب خواب دیده که پول ورداشته بود که ما نمی گریم به کاری خیر می زنم یک ساختمان در کنار اباده ای ساخته بودند پول داده بودیم برای ساخت حسینیه در شب خواب دیدم یک بیابان یک ساختمان محمد شریفی قدم می زند ؟؟؟به پدرت بده ومن به جلو می رفتم ساختمان در جلو این ساختمان واسطه که دادی بر خیر خداوند در اخرت ؟؟؟ساخته است
بسمه تعالی
لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید.
1- وضعیت تحصیلی شهید (نام مدارسی که در آنجا تحصیل کرده است): شهید محمد شریفی در سن هفت سالگی در مدرس ابتدائی در خاوه شروع به تحصیل کرد و خیلی جدی بود ابتدائی را در خاوه به پایان رسانید و برای راهنمایی ایشان دفت شهرستان محلات راهنمائی را در مدرسه شبانه روزی در محلات با تمام رسانید.
2- توضیح پیرامون وضع خانوادگی شهید: شهید محمد شریفی در بچگی خداوند خوبی و نجابت را با ایشان تمام کرده بود همیشه اخلاق ایشان در خانه خوب هر کاری داشتیم خودش نگفته انجام می داد و موقع درس میرفت مدرسه و همیشه نمره خوب می آورد.
3- ویژگیهای اخلاقی و علمی و اجتماعی شهید (چنانچه مطلب درخوری باشد یادداشت فرمائید): شهید محمد شریفی همیشه در خانه با خنده و اخلاق خوب رفتار می کرد و همیشه در قرآن کتاب مفاتیح و کتابهای شهید مطهری و شهید دستغیب و آقای محسن قرائتی پیش میگرفت مطالعه می کرد و بعد از دوره آموزشی آمده بود مرخصی که برود جبهه وصیتنامه که چاپ کردیم و نوشت بود در جیب لباسهایش گذارده بود و همیشه مردم را پند و نصیحت می داد.
4- فعالیت های اجتماعی - سیاسی - فرهنگی شهید قبل و بعد از انقلاب: شهید محمد شریفی در اجتماع همیشه با مردم بسخن سیاسی بپرداخت حرف حق میزد اگر کسی حرف اشتباهی می گفت اینطور نیست و بعد از انقلاب و برای راهپیمایی وشعار مردم را جمع می کرد و شروع میکردند و همیشه حرفش صحبت جبهه بود و میگفت من می خواهم بسیج شوم و بروم جبهه تا اینکه اسم سربازی او را آوردند خیلی خوشحال شده و رفت سربازی بعد از آموزش فشرده بعد از 3 ماه تقسیم جبهه باشد پست ایشان ؟؟ در خط مقدم افتاد در حدود 3 ماه با عراقیها درگر بود و 1 مرتبه زخمی شد بوده رفت بود بیمارستان تا اینکه مرخصی آمد و 2 مرتبه رفت و حدود 5 روز دیگر در سر پست شهید شد. تاریخ 63/9/30
5- تحولاتی که بعد از پیروزی انقلاب در زندگی شهید بوجود آمد: بعد از پیروزی خیلی اظهار خرسندی می کرد و خیلی علاقه داشت که بسیجی شود و زودتر از سربازی برود جبهه
6- موضع گیریهای شهید در برابر گروهکها و ضدانقلاب: اگر کسی پیدا می شد حرفی برای انقلاب و اسلام بر ضد انقلاب و اسلام میزد خیلی ناراحت می شد و در برابرش می ایستاد.
7- نظر شهید درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران: در هر کجا که اسمی از جنگ برده می شد می گفت این جنگ برای ملت ایران ما یک امتحانی است و یک نعمت و باید مردم به شعارهای خود لباس عمل بپوشانند و در جبهه ها شرکت کنند که پیروزی از اسلام است و سازش با دشمن اسلام لباس ذلت است بر مسلمین
8- چگونگی تعداد اعزام شهید به جبهه ها و نام جبهه هائی که در آن شرکت داشته است: شهید محمد شریفی بعد از آموزشی دوران سربازی در پادگان خرم آباد به جبهه شرهبانی اعزام شد و بعد از مدتی به مرخصی آمد به دیدن پدر و مادر و بعد از اتمام مرخصی دوباره در مورخه 63/9/22 با عشق و علاقه ای دوباره به جبهه رفت که در مورخه 1363/9/30 در جبهه شرهبانی در هنگام پست نگهبانی در داخل سنگر بر اثر ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت رسید.
9- روحیه شهید پس از اعزام به جبهه و حملاتی که در آنها شرکت داشته است: روحیه شهید نامبرده در جبهه ها بسیار عالی بود چرا که نامه های نامبرده شاهد اخلاص و عمل و روحیه ایشان بود از زمانی که به جبهه اعزام شده بود خیلی خوشحال بنظر می رسید و در آنروز که از جبهه به مرخصی آمده بود از کمکهای غیبی خداوند تعریف می کرد و اهل خانواده برادران و خویشاوندان را نیز راهنمایی و روحیه می داد.
10- اخلاق دیدار و خاطره و توصیه شهید: بعد از 3 ماه در خط مقدم بود وقتی مرخصی آمد می گفت یک روز هواپیمایی عراق آمده در چند ؟؟؟ ریخت کار خدا ؟؟ نگذاشت و بعد از شهید شدن فرمانده ایشان خاطرات در دفتر ایشان نوشت بود شهید شریفی نمونه بود در ؟؟؟ از تعلیمات و انسانیت
11- چگونگی شهادت: درخاک عراق در جبهه شرحالی برای سر ترکش خمپاره در سر پست در ساعت 12شب ترکش خمپاره یکی به سر اصابت و یکی دیگر به قلب تا آمدند به دکتر برسانند شهید می شود.
12- زمینه های تخصصی شهید و آثار هنری و فرهنگی او: موقع از درس می آمد ایام تعطیل برای کشاورزی و درخت کاری علاقه زیاد داشت.
13- مسافرتها مأموریتها و دوستان شهید و اتفاقات مهمی که در زندگی شهید رخ داده است: در شهرستانها قم تهران کاشان دلیجان محلات مسافرت کرده بود و دوستان شهید ؟؟؟؟ و کسانی که در مجالس دعاها شرکت می کردند.
14- رابطه شهید با والدین و خانواده و مردم: در خانه یا خانواده همیشه با اخلاق خوب رفتار می کرد و کارهای خانه را نگفت انجام می کرد و با مردم خیلی با زبان خوب و نرمی رفتار میکرد حتی 1 نفر پیدا نمیشود ناراحتی از دست ایشان داشته باشد.
15- شرح زندگی سال به سال شهید قبل و بعد از انقلاب تا لحظه شهادت: قبل از انقلاب هر کس خداوند خوبی داد به او چه قبل و چه بعد هم و کارهایش خوب است موقعی که با رفقایش آمدند مرخصی هم رفقا تعریف خوبی و رفتار او را می کردند و هم فرماندهان ایشان در دفترچه ایشان فرستادند از خوبی و کارهایشان که انجام داده نوشت بودند.
16- اوقات فراغت را چگونه می گذرانید: یک جزئی کشاورزی داریم و شغلی دیگر ندارم و در اوقات فراغت کتاب می خوانیم و برای برادران مؤمن طلب مغفرت می کنیم و الا به ذکر الله تطمئن القلوب را بیاد می آوریم
17- وضع اقتصادی والدین و بازماندگان شهید: خداوند روزی رسان است تا آدم زنده است خداوند از یک راهی روزی را میرساند.
18- بازتاب شهادت وی در محیط خانواده و خویشاوندان - محیط کار - و جامعه ایکه در آن می زیست: ما خانواده شهید محمد شریفی شخص هر چیزی برای خداوند کار داد و براه قرآن و برای اسلام داد نباید نگران باشد اسلام و قرآن ارزش خیلی دارد و خداوند ما را ؟؟ بدارد با او ما خدا را شکر می کنیم که از اول انقلاب خدا محبت و مهر امام و انقلاب را در دلما گذاشت و به شهادت فرزندمان افتخار می کنیم و وصیتنامه شهید هم بسیاری از مردم را به اسلام و انقلاب راهنمایی کرده.
19- نیاز فرهنگی بازماندگان: از خداوند کمک می خواهیم که ما را در پیروی از شهیدان و اسلام و قرآن موفق بدارد و به خدا نیاز داریم.
مشخصات شهید:
نام: محمد نام خانوادگی: شریفی شماره تولد :1344 محل صدور: -- تاریخ تولد: خاوه محل سکونت: خاوه محل دفن: خاوه شماره شناسنامه: 1344 محل تولد: خاوه محل شهادت: شرخانی خاک عراق تاریخ شهادت: 62/9/3 شغل شهید: کشاورزی میزان تحصیلات: 9
1- زمان شهادت الف) دوران ما قبل انقلاب ب) دوران انقلاب ج) در جنگ تحمیلی* د) بدست منافقین هـ) بمب گذاری
2- شهید جزو کدامیک از ارگانهای نظامی زیر بوده است:
الف) بسیج ب) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ج) ارتش *(ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران) نیروی زمینی نیروی هوائی نیروی دریائی د) نیروهای عشایری هـ) غیره .....از ارکان ژاندارمری
3- چکیده ای از سابقه مبارزاتی شهید را اعم از مبارزه با رژیم گذشته با منافقین و دیگر گروهکها و همچنین در طول جنگ تحمیلی صدام را بنویسید: بعد از پیروزی برای تظاهرات و راهپیمائیها و مردم ناآگا در ؟؟؟ و تا اسم سربازی ایشانرا نیاورد بودند چند مرتبه گفت من اسم بنویسم برای بسیج
4- خصوصیات اخلاقی شهید را به طور کامل بنویسید: در خانه همیشه اخلاقی خوبی داشت چه برای درس خواندنش و برای کار و همیشه با مردم با اخلاق خوب رفتار می کرد و 1 نفر سراغ نداریم که از ایشان نارضایتی داشته باشد.
5- آیا تاکنون در هیچ یک از مراکز فرهنگی یا نهادهای انقلاب فعالیت داشته باشید. همکاری با برادران جهاد سازندگی و شرکت در انجمن اسلامی و شورای اسلامی به حد توان خود داشته ایم.
6- آیا در صورت لزوم در زمینه های زیر مایل به همکاری با واحد فرهنگی بنیاد شهید هستید:
ایدئولوژی نظامی سیاسی اطلاعات و تحقیقات اداری تبلیغی و غیره
7- اوقات بیکاری خود را چگونه میگذراند: هر موقع که کار کشاورزی نداریم شغلی دیگر نداریم و به خواندن کتاب و رفتن به منزل بستگان و دوستان و کارهای عمرانی مشغلو هستیم.
8- آیا روزنامه و مجله ای هم مطالعه می کنید بیشتر به روزنامه و مجله ای را: هم روزنامه و هم مجله و هم قرآن و مفاتیح و کتابهای مذهبی مطالعه می کنیم.
9- آیا از برنامه های رادیو و تلویزیون استفاده میکنید بیشتر از کدام برنامه: برنامه های رادیو و تلویزیون را هم استفاده می کنیم مخصوص سخنان امام و سخنان رئیس مجلس هاشمی رفسنجانی و برادر محسن قرائتی و سیدعلی خامنه ای
10- آیا علاقمند به شنیدن سخنرانی در مراسم مختلف هستید: سخنرانی رجائی حرف حق گفت شود خیلی علاقه داریم و گوش می دهیم.
11- در صورت آمادگی در کدامیک از کلاسهای زیر می توانید شرکت کنید. توضیح دهید:
تعلیم قرآن - نهضت سواد آموزی - اقتصاد اسلامی - تاریخ اسلام - تفسیر قرآن* - عربی- فلسفه اسلامی - بینش سیاسی اسلام- نهج البلاغه - احکام* - اصول عقاید
و اگر کلاس خاصی را پیشنهاد می کنید قید نمائید. تعلیم قرآن تاریخ اسلام تفسیر قرآن هم ارزشمند است.
12- در کدامیک از رشته های زیر فعالیت داشته است:
1- نقاشی* 2- خطاطی* 3- مقاله نویسی 4- اشعار 5- داستان نویسی* 6- سخنرانی 7- فیلم سازی 8- روزنامه نگاری 9- گلدوزی 10- قالیبافی* 11- ورزشی* 12- مقاله نویسی * 13- و غیره..........
تذکر: چنانچه شهید در زمینه فوق دارای آثار مقابل توجه می باشد ذکر نمائید.
الف) نوار سخنرانی (علاقه زیاد داشت) ب) وصیتنامه (وصیتنامه دارد) ج) یاد داشت و دفترچه خاطرات (دفتر خاطرات دارد) د) عکس از جبهه (در صورت شهادت در جبهه) هـ) نامه های شهید (نامه دارد) و) آثار چاپ نشده ز) موارد دیگر ....
تذکر: در صورت در دسترس بودن هر کدام از مدارک بالا آن را در اختیار بنیاد شهید قرار داده تا بعد از گرفتن یک نسخه از آن دوباره مسترد گردد.
لطفا به سئوالات زیر دقیقا پاسخ دهید.
1- چه کتارهای را مطالعه نموده اید (با ذکر نام نویسنده )
2- کدامیک از اعضاء خانواده شما تا بحال تجربه و یا استعدا فنی داشته اند توضیح دهید:
3- از افراد خانواده شما کدامیک در زمینه فعالیت های تولید شرکت دارند: نوع آنرا مشخص نمائید: فعالیتهای برای کشاورزی و درخت کاری می باشد.
4- کدامیک از افراد خانواده شما در رشته های هنری زیر فعالیت دارند نام و نوع تخصص او را مشخص کنید.
- نقاشی 2- خطاطی 3- مقاله نویسی 4- اشعار 5- داستان نویسی 6- سخنرانی 7- فیلم سازی 8- روزنامه نگاری 9- گلدوزی 10- قالیبافی* 11- ورزشی 12- طراحی 13- عکاسی 14 نمایشنامه 15- و غیره..........
5-یا در مراسم مذهبی شرکت میکنید نام ببرید: در قرآن و کتابهای دینی مفاتیح کتاب شهید مطهری و شهید دستغیب و کتابهای آقای محسن قرائتی همیشه مطالعه میکنم. در مجالس دعاها و قرائت قرآن و سخنرانیها و مجالس شهداء
6- از ولایت فقیه چه میدانید: ولایت فقیه قوانین اسلام و دستور قرآن و گفت انبیاء است.
7- نقش روحانیت را در رابطه با انقلاب اسلامی توضیح دهید: روحانیت کلید رابط با اسلام و انقلاب دستور قرآن باید اجرا شود مرکب عالم از خون شهداء ارزش زیادتر و نزد عالم ؟؟؟ ثواب عبادت دارد.
8- در رابطه با شهادت و مقام شهید چه می دانید: شهید مقام والائی دارد اگر برای اسلام و قرآن بجنگند شهید همیشه زنده است و نزد پروردگار خود روزی می خورند شیهدان معلم انسانها و شمع محفل شربت و قلب تاریخ هستند.
9- مشکلات خودتان را اعم از (فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی) در زندگی خانوادگیتان بنویسید: خودمان هم خواندن و نوشتن میدانیم و دستمان نرسید بچه ها از 9 سال درس بخوانند و شغلی که جزئی کشاورزی داریم و مشکلاتی نداریم فقط پیروزی اسلام را از خداوند می خواهیم .
10- انتظار شما از واحد فرهنگی بنیاد شهید چیست: باید آدم تا می تواند دنبال درس برود مثال می گویند از گهواره تا گور دانش بجوی
11- آدرس و شماره تلفن منزل و یا محل کار: آدرس خانواده شهید محمد شریفی خاوه اردهال منزل حاجی سیف الله شریفی
.
.
.
.
زندگینامه شهید:
خلاصه زندگینامه شهید سرباز اسلام محمد شریفی
سرباز شهید اسلام شهید محمد شریفی دارنده شناسنامه شماره 8 متولد سال 1344 در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود و با زحمات پدر و مادر بزرگ شد که پدر و مادر برای او زحماتی فراوانی کشیدند تا من را برای مدرسه قانونی شد و در هفت سالگی در مدرسه روستای خاوه مشغول درس خواندن شد که از سال 1351 تا سال 1356 دوران ابتدائی را در خاوه بپایان رسانید و چون برایشان در خاوه امکانات درس خواندن نبود از سال 1357 تا 1361 در مدرسه شبانه روزی شهرستان محلات اشتغال به تدریش داشت و دوره راهنمایی را در این سه سال به پایان رسانید ولی مجالس نبودن امکانات در زندگی برای درس خواندن ترک تحصیل نمود و در روستا در امور کارهای کشاورزی در خود را کمک می کرد و در فصل زمستان که کارهای کشاوزی تعطیل بود کمک خانواده خود در منزل قالیبافی می کرد و همیشه اوقات علاقه زیادی به خواندن کتابهای مذهبی داشت و زمانی که انقلاب با رهبری امام امت شروع شد در مجالس سخنرانی ها و تظاهرات و جلسات مذهبی شرکت فعالانه ای داشت و در شبهای جمعه مرتب در دعاهای ندبه و کمیل شرکت می کرد و در کوچه و محل دوستان و رفقای خود را دعوت به پیروی از امام و انقلاب می کرد و بارها دلش می خواست بطور بسیج به جبهه برود ولی بخاطر تنها بودن پدر خود در امر کشاورزی نتوانست و با خودی گفت من پدر خود را هم کمک می کنم چون کشاورزی امروز از جنگ مسئله اصلی کشور ما می باشد گذشت تا اینکه به تاریخ 63/4/15 به خدمت مقدس سربازی رفت و دوران آموزشی خود را در خرم آباد تمام کرد و بعد از آموزشی به جبهه دهلران اعزام شد و دو ماه نیز در جبهه ؟؟ عراق در ستیز بود و بعد از دو ماه به مرخصی آمد 15 روز مرخصی خود را با دیدن پدر و مادر و فامیل تمام کرد به جبهه محل خدمت خود اعزام شد سرباز شهید محمد شریفی در خط مقدم جبهه نیز در سنگری وظیفه شرعی ؟؟ می داد و در مورخه 63/9/30 در حین نگهبانی در دل سنگر با مزدوران عراقی در ساعت 8/5 شب موقعی که در همان سنگر به درجه رفیع شهادت نائل گردید و روانش شاد و یادرش گرامی باد و سلام
.
.
.
.
.
.